Thursday, September 13, 2012

همین طور که نشستم و لپ تاپ روی پاهامه و لم دادم و عکس های آدم ها رو نگاه می کنم و نوت ها و کامنت هاشون رو می خونم با خودم به این فکر می کنم که من چه دووورم ،چه جا موندم.انگار که الان سال 87 باشه انگار که من از یه جایی، یه موقعه یی، یه روزی دیگه از جام بلند نشدم، دیگه آدم های جدیدی توی زندگیم ندیدم، دیگه عکس نگرفتم، دیگه دوست نداشتم ، عاشق نشدم، متنفر نشدم و هیچ اتفاقی نیافتاده.
هیچ احساس خاصی ندارم. نمی دونم باید خوشحال باشم یا باید ناراحت باشم. فکر می کردم که حجم عظیمی رو قبل تر ها تجربه کردم و حالا در حال استراحت روحی و روانیم، مسلمن که نظریه مزخرفیه.

No comments:

Post a Comment